ارسال پیام در واتس‌اپ

قواعد حقوقی حاکم بر عقد اجاره

برای پاسخ به این پرسش به گفت‌وگو با دکتر مهدی یوسفی صادقلو، حقوقدان و وکیل پایه‌یک دادگستری پرداخته‌ایم.

ماهیت عقد اجاره چیست؟

اجاره عقدی است که به‌موجب آن مستاجر مالک منافع عین مستاجره (مورد اجاره) می‌شود و تبعا می‌تواند در آن هرگونه دخل و تصرفی کند (ماده ۴۶۶ قانون مدنی). باید در نظر داشت که مالکیت به هر نحو و صورت و در قالب هر یک از عقود که باشد اختیار تام مالک نسبت به مملوک خود است. گرچه عنوان عقد اجاره ممکن است این توهم را به‌وجود آورد که مستاجر مالک مورد اجاره نمی‌شود بنابر‌این نمی‌تواند همانند مالک در مورد سرنوشت آن تصمیم‌گیری کند، لیکن به حکم ظاهر ماده قانونی یادشده چون مستاجر مالک منافع مورد اجاره می‌شود، می‌تواند در مدت اجاره نسبت به منافع مورد اجاره دخل و تصرف مالکانه کند اعم از انتقال، هبه، صلح و غیره.

 بهتر است برای شناخت جایگاه حقوقی مستاجر چند نکته کلیدی ذکر شود؛ اول اینکه ماهیت عقد اجاره معوض است به ‌عبارت دیگر، نمی‌توان منافع مورد اجاره را به‌صورت رایگان تملیک کرد. گرچه قانونگذار ایران این امر را صراحتا بیان نکرده است، به‌ موجب تبصره سوم ماده ۴۹۰ قانون مدنی که اشعار می‌دارد: «مال‌الاجاره را در مواعدی که بین طرفین مقرر است تادیه کند و در صورت عدم تعیین موعد نقدا باید بپردازد» از ظاهر ماده متوجه می‌شویم که قانونگذار قصد بیان ماهیت عقد اجاره به غیر‌مجانی بودن را داشته است والا از تاکید بر نحوه پرداخت اجاره‌بها و لزوم پرداخت نقدی آن در صورت عدم تعیین موعد پرداخت خودداری می‌کرد. بنابر‌این چنانچه مالک منافع مال خود، اعم از ملک یا آپارتمان یا وسیله نقلیه و… را به‌صورت مجانی به دیگری منتقل کند ماهیت عمل حقوقی یاد‌شده اجاره نیست و می‌تواند حسب مورد حق انتفاع یا صلح منافع باشد پس احکام عقد اجاره در مورد آن جاری نیست. نکته دیگر که باید به آن اشاره کرد این است که اجاره عقدی است موقت. به‌موجب ماده ۴۶۸ قانون مدنی در اجاره اشیا مدت اجاره باید معین شود والا اجاره باطل است. هرگاه منافع مالی به صورت دائم یا بدون تعیین مدت به دیگری منتقل شود، این عقد باطل و حتی در صورت انعقاد آن فاقد آثار حقوقی عقد اجاره است. به‌ عبارت دیگر در چنین حالتی منافع عین مستاجره به مستاجر قانونا تملیک نمی‌شود و نمی‌تواند در آن دخل و تصرف مالکانه کند و متقابلا موجر نیز مالک مال‌الاجاره نمی شود چون اساسا عقد از اساس باطل است. ولی چنانچه برای توافق یاد‌شده عنوانی مقرر نکرده باشند مثلا قید نکرده باشند که منظور از انعقاد عقد، عقد اجاره است، می‌توان حسب مورد این پیمان را حق انتفاع یا صلح منافع تفسیر کرد.

 

با این توضیحات معاملاتی که مستاجر نسبت به مورد اجاره انجام می‌دهد صحیح است اما اگر موعد اجاره بگذرد و موجر تقاضای تخلیه کند تکلیف معامله دوم چه می‌شود؟

ببینید مستاجر بر اساس قواعد عقد اجاره حق دارد مورد اجاره را در مدت اجاره به دیگری منتقل کند؛ ولی چنانچه مستاجر بیش از مدت زمان اعتبار قرارداد اول مورد اجاره را به دیگری (شخص ثالث) منتقل کند اقدام وی نسبت به مدت زمان مازاد بر قرارداد اولی فضولی به‌شمار می‌رود و فاقد آثار حقوقی است و مالک می‌تواند تخلیه مورد اجاره را در سررسید عقد اجاره از محکمه (شورای حل اختلاف در تقسیمات فعلی صلاحیت دادگاه‌ها) تقاضا کند.

 در اینجا ذکر دو نکته ضروری به‌نظر می‌رسد؛ اول آنکه به‌ موجب قانون روابط موجر و مستاجر مصوب ۱۳۵۶ قرارداد اجاره پس از انقضای مدت اجاره به اتمام نمی‌رسد و کماکان ادامه خواهد یافت لیکن نباید فراموش کنیم که این حکم راجع به اماکن تجاری است و در مورد اماکن مسکونی جاری نیست. دوم آنکه به‌ موجب قانون روابط موجر و مستاجر اخیرالتصویب مصوب ۱۳۷۶ حکم یاد‌شده عملا از بین رفته است مگر در صورت تراضی طرفین به این امر ولی اماکن تجاری که قبل از سال ۱۳۵۶ تا سال ۱۳۷۶ به اجاره داده شده‌اند مشمول قانون سال ۵۶ هستند.

 

آیا در این خصوص بین اجاره‌هایی که در زمان حکومت قوانین موجر و مستاجر سال‌هاي ۱۳۵۶ و ۱۳۶۲واقع شده با اجاره منعقد شده است بعد از لازم‌الاجرا شدن قانون سال ۱۳۷۶ مغایرتی دارد یا خیر؟

همان‌طور که گفتیم در مورد اماکن مسکونی مستاجر می‌تواند مورد اجاره را به دیگری منتقل کند؛ مگر آنکه ضمن عقد اجاره این اختیار صراحتا از مستاجر سلب شده باشد. گرچه در خصوص صحت این شرط ممکن است تردید شود و سوال به‌وجود آید که چگونه می‌توان حق و اختیار مالکانه‌ای را که مستاجر به ‌موجب قانون به دست آورده است به‌وسیله‌ی قرارداد از وی سلب کنیم؛ طبق اصل حاکمیت اراده یا آزادی قراردادی (ماده ۱۰ قانون مدنی) اشخاص حق دارند مافوق قوانین موضوعه در روابط خصوصی خود قانونی دیگر وضع کنند به‌نحوی ‌که آثار قانون را تحت‌الشعاع قرار دهند و استثنا این امر در مورد قوانین امری است. هرگاه قرارداد خصوصی با مصلحت جامعه و نظم عمومی در تناقض باشد، رجحان و برتری با قواعد امری است.

همچنین قانونگذار در بخش آخر ماده یادشده حالتی  را که حق انتقال از مستاجر سلب شده باشد، پیش‌بینی کرده است. باید به این نکته نیز اشاره کرد که قانون روابط موجر و مستاجر اخیر‌التصویب (۱۳۷۶) در مورد اماکن مسکونی حکم جدیدی را بیان نکرده و کماکان مستاجر دارای اختیارات مشروح است.

اجاره پاركينگ و انباري توسط مستاجر به ديگري چه حكمي دارد؟

چون پارکینگ و انباری جزیی از مورد اجاره است و همانند اتاقی از یک آپارتمان محسوب می‌شود طبق توضیحات قبلی مستاجر حق انتقال آنها را دارد مگر این حق از وی سلب شده باشد. به‌موجب مواد ۱و۲ قانون تملک آپارتمان‌ها، مالكیت در آپارتمان‌های مختلف و محل‌های پیشه و سكنای یک ساختمان شامل دو قسمت است‌. مالكیت قسمت‌های اختصاصی و مالكیت قسمت‌های مشترک.

قسمت‌های مشترک عبارت از قسمت‌هایی از ساختمان است كه حق استفاده از آن منحصر به یک یا چند آپارتمان یا محل پیشه مخصوص نبوده و به كلیه مالكین به نسبت قسمت اختصاصی آن‌ها تعلق می‌گیرد به‌طور كلی قسمت‌هایی كه برای استفاده اختصاصی تشخیص داده نشده است یا در اسناد مالكیت ملک اختصاصی یک یا چند نفر از مالكین تلقی نشده از قسمت‌های مشترک محسوب می‌شود؛ مگر آنكه تعلق آن به قسمت معینی بر طبق عرف و عادت محل مورد تردید نباشد.

 منظور از قسمت‌های اختصاصی هم قسمت‌هایی است که در اسناد مالکیت ذکر شده و پارکینگ و انباری نیز جزء آن است و آیین‌نامه اجرایی قانون تملک آپارتمان‌ها در ماده ۴ قسمت‌های اشتراکی را شامل قسمت‌های ذیل بیان کرده است:«تاسيسات قسمتهاي مشترك از قبيل چاه آب و پمپ‌، منبع‌ آب‌، مركز حرارت و تهويه‌، رختشوي‌خانه‌، تابلوهاي برق، كنتورها، تلفن مركزي‌، انبار عمومي ساختمان‌، اتاق سرايدار در هر قسمت بنا كه واقع باشد، دستگاه آسانسور و محل آن‌، چاه‌هاي فاضلاب‌، لوله‌ها از قبيل (لوله‌هاي فاضلاب‌، آب‌، برق، تلفن‌، حرارت مركزي‌، تهويه مطبوع‌، گاز، نفت‌، هواكش‌ها، لوله‌هاي بخاري‌) گذرگاه‌هاي‌ زباله و محل جمع‌آوري آن و غيره‌.»

در اين خصوص تفكيكي بين املاك مسكوني و تجاري وجود دارد؟

حکم قانون در خصوص کلیه موارد اجاره است؛ لیکن چنانچه در زمان حکومت قانون ۱۳۵۶ مورد اجاره به انضمام پارکینگ و انباری واگذار شده باشد یا طبق شروط مذکور در قانون مصوب ۱۳۷۶ پس از سال ۱۳۷۶ صورت پذیرفته باشد پارکینگ و انباری نیز به ‌‌عنوان قسمتی از مورد اجاره تلقی شده و قانونگذار تفاوتی میان اماکن مسکونی و تجاری قائل نشده است.

قانونگذار چه شرايطي را براي اجاره دادن عین مستاجره به ديگري پيش‌بيني كرده است؟

به‌موجب ماده ۴۷۴ قانون مدنی مستاجر می‌تواند مورد اجاره را به دیگری منتقل کند مگر آنکه در عقد اجاره خلاف آن شرط شده باشد. قانون روابط موجر و مستاجر مصوب ۱۳۵۶ همان‌گونه که بر خلاف اصل عمل نموده و مالکیت مستاجر بر منافع اماکن تجاری را حتی پس از انقضا مدت اجاره تجویز کرده است، اصلی دیگر که در حقیقت خلاف مقتضای عقد اجاره است را نیز بیان کرده است. به‌‌موجب ماده ۱۰ قانون ۱۳۵۶ مستاجر حق انتقال مورد اجاره را ندارد مگر این حق را موجر به وی داده باشد و این اجازه حتما باید کتبی باشد. قانون‌گذار شرایطی را نیز برای اجاره ثانوی بیان نکرده است؛ لیکن از عمومات قراردادها می‌توان گفت چون مستاجر اختیارات خود را از قرارداد اجاره تحصیل می‌کند، نمی‌تواند به بیش از اختیارات تحصیل شده اقدام کند به‌عنوان مثال اگر قرارداد ۱۲ ماهه است نمی‌تواند قراردادی ۱۳ ماهه با مستاجر دوم منعقد کند یا اگر مورد اجاره بدون پارکینگ و انباری اجاره شده باشد نمی‌تواند به‌انضمام پارکینگ و انباری اجاره دهد. ذکر این نکته لازم است که در مواردی که در قرارداد شرایط به‌صورت کامل پیش‌بینی نشده باشد در صورت بروز اختلاف، محکمه اول به قانون و سپس به عرف مراجعه می‌کند و قرارداد را به این وسیله تفسیر می‌کند.

اگر اين حق از مستاجر سلب شده باشد و او با اين وجود ملك را به ديگري اجاره دهد، ضمانت اجراي حقوقي و كيفري چيست؟

چنانچه مستاجر مورد اجاره را باوجود ممنوعیت انتقال، به دیگری منتقل کند، به‌نظر می‌رسد چون قانون مدنی این حق را برای مستاجر به رسمیت شناخته است و مستاجر برخلاف شرط ضمن عقد عمل کرده است، مسئولیت کیفری نداشته باشد اما موجر به استناد شروط ضمن عقد و در صورتی که حق فسخ قرارداد برای تخلف از شرط پیش‌بینی شده باشد می‌تواند از حق خود استفاده کرده و قرارداد را فسخ کند و با تقدیم دادخواست فسخ قرارداد اجاره به دادگاه عمومی مراجعه کند.

 کلید ‫واژه‌های مطلب:شایع‌ترین دعاوی حقوقی|عقد اجاره|قواعد حقوقی|

منبع : روزنامه حمایت ۱۳۹۲/۱۱/۲۶